اگر دل دليل است

اگر دل دليل است


اگر دل دليل است

شمع
سراپا اگر زرد و پژمرده ايم
ولى دل به پائيز نسپرده ايم
چو گلدان خالى لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ايم
اگر داغ دل بود، ما ديده ايم
اگر خون دل بود، ما خورده ايم
اگر دل دليل است، آورده ايم
اگر داغ شرط است، ما برده ايم
اگر دشنه دشمنان، گردنيم
اگر خنجر دوستان، گرده ايم
گواهى بخواهيد، اينک گواه
همين زخم هايى که نشمرده ايم!
دلى سر بلند و سرى سر به زير
از اين دست عمرى به سر برده ايم

کوه گريه مي‌کند: آبشار، آبشار! 

کوه
سنگ ناله مي‌کند: رود، رود بي‌قرار
کوه گريه مي‌کند: آبشار، آبشار!
آه سرد مي‌کشد باد، باد داغدار
خاک مي‌زند به سر، آسمان سوگوار
سرو از کمر خميد، لاله واژگون دميد
برگ و بار باغ ريخت، سبز سبز در بهار
ذره ذره آب شد، التهاب آفتاب
غرق پيچ ‌و تاب شد، جست‌وجوي جويبار
در لبش ترانه‌ آب، از گدازه‌هاي درد
در دلش غمي مذاب، صخره صخره کوهوار
از سلاله‌ي سحاب، از تبار آفتاب
آتش زبان او، ذوالفقار آب‌دار
باورم نمي‌شود! کي کسي شنيده ‌است
زير خاک گم شوند، قله‌هاي استوار؟
بي‌تو گر دمي زنم، هر دمي هزار غم
روي شانه‌ي دلم، هر غمي هزار بار
هر چه شعر گل کنم،‌ گوشه‌ي جمال تو!
هر چه نثر بشکفم، پيش پاي تو نثار!


يک لحظه از نگاه تو کافي است 

شبنم
اي عشق، اي ترنم نامت ترانه‌ها
معشوق آشناي همه‌ عاشقانه‌ها
اي معني جمال به هر صورتي که هست
مضمون و محتواي تمام ترانه‌ها
با هر نسيم، دست تکان مي‌دهد گلي
هر نامه‌اي ز نام تو دارد نشانه‌ها
هر کس زبان حال خودش را ترانه گفت:
گل با شکوفه، خوشه‌ي گندم به دانه‌ها
شبنم به شرم و صبح به لبخند و شب به راز
دريا به موج و موج به ريگ کرانه‌ها
باران قصيده‌اي است تر و تازه و روان
آتش ترانه‌اي به زبان زبانه‌ها
اما مرا زبان غزل‌خواني تو نيست
شبنم چگونه دم زند از بي‌کرانه‌ها
کوچه به کوچه سر زده‌ام کو به کوي تو
چون حلقه در به در زده‌ام سر به خانه‌ها
يک لحظه از نگاه تو کافي است تا دلم
سودا کند دمي به همه جاودانه‌ها
  مرجع       www.tebyan.net

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از شما ممنونم

LinkWithin

Related Posts Plugin for WordPress, Blogger...