
روحی که پیام دارد نه مرید میطلبد ،
نه عاشق ، در رهگذر عمر
چشم انتظار ایستاده است
و وجودش ندانی است که آشنایی
را می خواند و حیاتش نگاهی
که در انبوه این صورتک های
مکرر و بی انتظار و بی اضطرابی
که بیهوده می گذرند ، چهره ی مانوس
و محرم خویشاوندی را بیابد که
بر آن موجی از حیرت افتاده است
و دونگاهش ، همچون دو کودک
گم کرده مادر ، در این دنیای بی پناه
آواره اند
نه عاشق ، در رهگذر عمر
چشم انتظار ایستاده است
و وجودش ندانی است که آشنایی
را می خواند و حیاتش نگاهی
که در انبوه این صورتک های
مکرر و بی انتظار و بی اضطرابی
که بیهوده می گذرند ، چهره ی مانوس
و محرم خویشاوندی را بیابد که
بر آن موجی از حیرت افتاده است
و دونگاهش ، همچون دو کودک
گم کرده مادر ، در این دنیای بی پناه
آواره اند
دکتر علی شریعتی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
از شما ممنونم